دسته‌ها
mafaatih دعای سمات

دعای سمات

این دعا معروف به دعای شبوّر [دعای عطا و بخشش] است که خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب است و پوشیده نباشد که این دعا از دعاهای مشهور است و بیشتر علمای گذشته بر خواندن این دعا مواظبت داشتند.

در «مصباح» شیخ طوسی و «جمال الاسبوع» سید ابن طاووس و کتاب‌های کفعمی به سندهای معتبر از جناب محمّد بن عثمان عمروی(رضوان الله علیه) که از نوّاب حضرت صاحب الامر(علیه‌السلام) بود، از حضرت باقر(علیه‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده علاّمه مجلسی این دعا را همراه با شرح در کتاب «بحار» ذکر کرده است.

این دعا چنان‌که در کتاب «مصباح» شیخ آمده چنین است:

پخش صوت: محسن فرهمند آزاد پخش صوت: علی علیزاده پخش صوت: سید قاسم موسوی قهار

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ، الَّذِى إِذا دُعِيتَ بِهِ عَلىٰ مَغالِقِ أَبْوابِ السَّماءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ، وَ إِذا دُعِيتَ بِهِ عَلىٰ مَضائِقِ أَبْوابِ الْأَرْضِ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ، وَ إِذا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ، وَ إِذا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْأَمْواتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ، وَ إِذا دُعِيتَ بِهِ عَلىٰ كَشْفِ الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ انْكَشَفَتْ؛

خدایا! از تو خواستارم به نام بزرگت آن نام بزرگ‌تر عزیزتر باشکوه‌تر گرامی‌تر که چون بر درهای بسته آسمان با آن نام خوانده شوی که به رحمت گشوده شوند باز می‌شوند و چون با آن بر درهای ناگشوده زمین برای گشایش خوانده شوی باز می‌شود و چون با آن برای آسان شدن سختی خوانده شوی، آسان گردد و چون با آن بر مردگان برای زنده شدن خوانده شوی، زنده شوند و چون با آن برای رفع سختی و زیان خوانده شوی برطرف گردد؛

وَبِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَكْرَمِ الْوُجُوهِ وَأَعَزِّ الْوُجُوهِ الَّذِى عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ، وَخَضَعَتْ لَهُ الرِّقابُ، وَخَشَعَتْ لَهُ الْأَصْواتُ، وَوَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخافَتِكَ، وَبِقُوَّتِكَ الَّتِى بِها تُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِكَ وَتُمْسِكُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا،

و می‌خوانمت به حق عظمت ذات بزرگ‌منش مهمان نوازت، گرامی‌ترین و عزیزترین ذات‌ها آنان‌که چهره‌ها در برابرش خوار گشته و گردن‌ها فروتن شده و صداها آهسته گشته و دل‌ها در برابر آن از ترس تو هراسناک شده‌اند، تو را می‌خوانم به نیرویت که با آن آسمان‌ها را نگاه داشتی از اینکه بر زمین افتد مگر به اجازه تو، با آن آسمان‌ها و زمین را از اینکه ویران شوند نگاه داشتی

وَبِمَشِييَّتِكَ الَّتِى دَانَ لَهَا الْعالَمُونَ؛ وَبِكَلِمَتِكَ الَّتِى خَلَقْتَ بِهَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ، وَبِحِكْمَتِكَ الَّتِى صَنَعْتَ بِهَا الْعَجائِبَ، وَخَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَجَعَلْتَها لَيْلاً، وَجَعَلْتَ اللَّيْلَ سَكَناً، وَخَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَجَعَلْتَهُ نَهاراً، وَجَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً مُبْصِراً، وَخَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَجَعلْتَ الشَّمْسَ ضِياءً، وَخَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ وَجَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً؛

و می‌خوانمت به اراده‌ات که جهانیان در برابرش مطیع‌اند؛ و به کلمه‌ات که با آن آسمان‌ها و زمین را آفریدی و به حکمتت که با آن شگفتی‌ها را ساختی و تاریکی را با آن پدیدآوردی و آن را شب قرار دادی و شب را برای آرامش مقرّر داشتی و هم با آن حکمت، نور را آفریدی و آن را روز قرار دادی و روز را مایه جنبش و بینایی و سنجش ساختی و نیز با آن خورشید را آفریدی و خورشید را مایه تابش نمودی و با آن ماه را پدید آوردی و ماه را نورانی ساختی؛

وَخَلَقْتَ بِهَا الْكَواكِبَ وَجَعلْتَها نُجُوماً وَبُرُوجاً وَمَصابِيحَ وَزِينةً وَرُجُوماً، وَجَعَلْتَ لَها مَشارِقَ وَمَغارِبَ، وَجَعَلْتَ لَها مَطالِعَ وَمَجارِىَ، وَجَعَلْتَ لَها فَلَكاً وَمَسابِحَ، وَقَدَّرْتَها فِى السَّماءِ مَنازِلَ فَأَحْسَنْتَ تَقْدِيرَها، وَصَوَّرْتَها فَأَحْسَنْتَ تَصْوِيرَها، وَأَحْصَيْتَها بِأَسْمائِكَ إِحْصاءً، وَدَبَّرْتَها بِحِكْمَتِكَ تَدْبِيراً، وَأَحْسَنْتَ تَدْبِيرَها، وَسَخَّرْتَها بِسُلْطانِ اللَّيْلِ وَسُلْطانِ النَّهارِ وَالسَّاعاتِ وَعَدَدِ السِّنِينَ وَالْحِسابِ، وَجَعَلْتَ رُؤْيَتَها لَجَمِيعِ النّاسِ مَرْئً واحِداً؛

و با آن ستارگان را خلق کردی و آن‌ها را اخترانی تابناک و برج‌ها و چراغ‌ها و زینت و عامل راندن شیاطین قرار دادی، برای ستارگان مشرق‌ها و مغرب‌ها و نیز طلوع‌گاه‌ها و گردشگاه‌ها مقرّر ساختی و برای آن‌ها مدارهایی که در آن‌ها شناورند قرار دادی و برای آن‌ها در آسمان منزلگاه‌هایی مقدر فرمودی، پس چه نیکو تقدیر نمودی و صورتگری کردی و چه نیکو صورتشان دادی و بانام‌هایت آن‌ها را بر شمردی، شمردنی ویژه و به حکمتت تدبیر نمودی، تدبیری شایسته و چه نیکو تدبیر کردی و با تسلّط بخشیدن شب و روز و ساعات بر آن‌ها شمارش سال‌ها و ثبت حساب را شناساندی و دیدن آن‌ها را برای همه مردم یکسان کردی؛

وَأَسْأَلُكَ اللّٰهُمَّ بِمَجْدِكَ الَّذِى كَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَرَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الْمُقَدَّسِينَ، فَوْقَ إِحْساسِ الْكَرُوبِينَ، فَوْقَ غَمائِمِ النُّورِ، فَوْقَ تابُوتِ الشَّهادَةِ، فِى عَمُودِ النَّارِ، وَفِى طُورِ سَيْناءَ، وَفِى جَبَلِ حُورِيثَ، فِى الْوادِى الْمُقَدَّسِ فِى الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ، وَفِى أَرْضِ مِصْرَ بِتِسْعِ آياتٍ بَيِّناتٍ، وَيَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ، وَفِى الْمُنْبَجِساتِ الَّتِى صَنَعْتَ بِهَا الْعَجائِبَ فِى بَحْرِ سُوفٍ؛

و خدایا! تو را می‌خوانم به عظمتت که به وسیله آن سخن گفتن با بنده و فرستاده‌ات موسی بن عمران(علیه‌السلام) در میان قدسیان، برتر از احساس کرّوبیان، فراتر از سحاب‌های نور، بر فراز تابوت شهادت، در عمودی از آتش و در طور سینا و در کوه حوریث، در وادی مقدّس، در بقعه با برکت از جانب راست کوه طور، از دل درخت و در زمین مصر، با نه معجزه آشکار و روزی که دریا را برای بنی‌اسرائیل شکافتی و در چشمه‌های جوشنده که با آن شگفتی‌هایی در دریای سوف را ساختی؛

وَعَقَدْتَ ماءَ الْبَحْرِ فِى قَلْبِ الْغَمْرِ كَالْحِجارَةِ، وَجاوَزْتَ بِبَنِى إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ، وَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ الْحُسْنىٰ عَلَيْهِمْ بِما صَبَرُوا، وَأَوْرَثْتَهُمْ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَمَغارِبَهَا الَّتِى بارَكْتَ فِيها لِلْعالَمِينَ، وَأَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ وَمَراكِبَهُ فِى الْيَمِّ، وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ، وَبِمَجْدِكَ الَّذِى تَجَلَّيْتَ بِهِ لِمُوسىٰ كَلِيمِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى طُورِ سَيْناءَ، وَ لِإِبْراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ خَلِيلِكَ مِنْ قَبْلُ فِى مَسْجِدِ الْخَيْفِ، وَلِإِسْحاقَ صَفِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى بِئْرِ شِيعٍ، وَ لِيَعْقُوبَ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى بَيْتِ إِيلٍ؛

و آب دریا را در دل گرداب همانند سنگ سخت بستی و بنی‌اسرائیل را از دریا به خشکی رساندی، وعده‌ی نیکویت بر آنان کامل گشت به خاطر آنکه شکیبایی ورزیدند و آنان را وارث مشارق و مغارب زمینی که در آن جهانیان را برکت دادی نمودی و فرعون و سپاهیان و مرکب‌هایش را در دریا غرق کردی و به نام بزرگت، آن نام بزرگ‌تر، توانمندتر، عظیم‌تر، گرامی‌تر و به بزرگی‌ات که با آن بر موسی کلیمت (علیه‌السلام) در طور سینا جلوه کردی و نیز برای ابراهیم (علیه‌السلام) دوستت پیش از آن در مسجد خیف و برای اسحاق(علیه‌السلام) برگزیده‌ات در چاه شیع و برای یعقوب (علیه‌السلام) پیامبرت در بیت ایل؛

وَأَوْفَيْتَ لِإِبْراهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِمِيثاقِكَ، وَلِإِسْحاقَ بِحَلْفِكَ، وَ لِيَعْقُوبَ بِشَهادَتِكَ، وَ لِلْمُؤْمِنِينَ بِوَعْدِكَ، وَ لِلدَّاعِينَ بِأَسْمائِكَ فَأَجَبْتَ، وَبِمَجْدِكَ الَّذِى ظَهَرَ لِمُوسَى بْنِ عِمْرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلىٰ قُبَّةِ الرُّمّانِ ، وَبِآياتِكَ الَّتِى وَقَعَتْ عَلىٰ أَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَالْغَلَبَةِ، بِآياتٍ عَزِيزَةٍ، وَبِسُلْطانِ الْقُوَّةِ، وَبِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ، وَبِشَأْنِ الْكَلِمَةِ التَّامَّةِ؛

وفا کردی به پیمانت برای ابراهیم(علیه‌السلام) و به سوگندت برای اسحاق و به شهادتت برای یعقوب و به وعده‌ات و برای اهل ایمان و برای دعاخوانان به نام‌هایت که اجابتشان کردی و به بزرگی‌ات که برای موسی بن عمران(علیه‌السلام) در قبّه رمّان نمایان شد و به نشانه‌هایت که در زمین مصر، به بزرگواری توانمندی و پیروزی‌ات واقع شد، با نشانه‌های تحسین‌برانگیز و حاکمیت نیرومند و به توانمندی نیرویت و به مقام کلمه تامّه؛

وَبِكَلِماتِكَ الَّتِى تَفَضَّلْتَ بِها عَلىٰ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ، وَأَهْلِ الدُّنْيا وَأَهْلِ الْآخِرَةِ، وَبِرَحْمَتِكَ الَّتِى مَنَنْتَ بِها عَلىٰ جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَبِاسْتِطاعَتِكَ الَّتِى أَقَمْتَ بِها عَلَى الْعالَمِينَ، وَبِنُورِكَ الَّذِى قَدْ خَرَّ مِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَيْناءَ، وَبِعِلْمِكَ وَجَلالِكَ وَكِبْرِيائِكَ وَعِزَّتِكَ وَجَبَرُوتِكَ الَّتِى لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الْأَرْضُ، وَانْخَفَضَتْ لَهَا السَّماواتُ، وَانْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الْأَكْبَرُ ، وَرَكَدَتْ لَهَا الْبِحارُ وَالْأَنْهارُ، وَخَضَعَتْ لَهَا الْجِبالُ، وَسَكَنَتْ لَهَا الْأَرْضُ بِمَناكِبِها؛

و کلماتی که با آن بر اهل آسمان‌ها و زمین و اهل دنیا و آخرت عطا کردی و به رحمتت که با آن بر همه آفریدگانت بخشش کردی و به توانایی‌ات که با آن جهانیان را برپا داشتی و به نورت که از هراسش طور سینا بر خاک افتاد و به دانش و شکوه و بزرگی و توانمندی‌ات و قدرت مطلق است که زمین تاب آن را نیاورد و آسمان‌ها در برابرش زانو زدند و در برابرش عمق فرودین زمین فروتر گشت و دریاها و نهرها در آستانش از حرکت ایستاد و کوه‌ها فروتن شد و زمین با شانه‌هایش آرام گشت؛

وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ كُلُّها، وَخَفَقَتْ لَهَا الرِّياحُ فِى جَرَيانِها، وَخَمَدَتْ لَهَا النِّيرانُ فِى أَوْطانِها، وَبِسُلْطانِكَ الَّذِى عُرِفَتْ لَكَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ، وَحُمِدْتَ بِهِ فِى السَّماواتِ وَالْأَرَضِينَ، وَبِكَلِمَتِكَ كَلِمَةِ الصِّدْقِ الَّتِى سَبَقَتْ لِأَبِينا آدَمَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَذُرِّيَّتِهِ بِالرَّحْمَةِ، وَأَسْأَلُكَ بِكَلِمَتِكَ الَّتِى غَلَبَتْ كُلَّ شَىْءٍ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِى تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّاً وَخَرَّ مُوسىٰ صَعِقاً؛

و همه آفریدگان تسلیم شدند و در برابر آن بادها در وزیدن خود در برابرش پریشان گشتند و آتش‌ها به درگاهش در جایگاه خویش خاموش شدند و به فرمانروایی‌ات که با آن همواره به پیروزی شناخته شدی و با آن در آسمان‌ها و زمین ستوده گشتی و به کلمه‌ات، کلمه‌صدقی که به رحمت و بخشش برای پدرمان آدم(علیه‌السلام) و نسلش پیشی گرفت و از تو خواستارم به کلمه‌ات که بر هر چیز چیره گشت و به نور ذاتت که با آن بر کوه تجلّی کردی و آن را فرو پاشیدی و موسی مدهوش درافتاد؛

وَبِمَجْدِكَ الَّذِى ظَهَرَ عَلىٰ طُورِ سَيْناءَ فَكَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَرَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرانَ، وَبِطَلْعَتِكَ فِى ساعِيرَ، وَظُهُورِكَ فِى جَبَلِ فارانَ، بِرَبَواتِ الْمُقَدَّسِينَ وَجُنُودِ الْمَلائِكَةِ الصَّافِّينَ، وَخُشُوعِ الْمَلائِكَةِ الْمُسَبِّحِينَ، وَبِبَرَكاتِكَ الَّتِى بارَكْتَ فِيها عَلىٰ إِبْراهِيمَ خَلِيلِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَبارَكْتَ لِإِسْحاقَ صَفِيِّكَ فِى أُمَّةِ عِيسىٰ عَلَيْهِمَا السَّلامُ، وَبارَكْتَ لِيَعْقُوبَ إِسْرائِيلِكَ فِى أُمَّةِ مُوسىٰ عَلَيْهِمَا السَّلامُ، وَبارَكْتَ لِحَبِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِى عِتْرَتِهِ وَذُرِّيَّتِهِ وَأُمَّتِهِ؛

و به شکوه‌مندی‌ات که بر طور سینا نمایان شد، پس با آن، سخن گفتی با بنده و رسولت موسی بن عمران و به پرتو فروزانت در ساعیر [کوهی در حجاز] و ظهور پر فروغت در فاران [کوهی نزدیک مکه و محل مناجات پیامبر] در جایگاه بلند قدسیان و با سپاهیان صف کشیده از فرشتگان و فروتنی فرشتگان تسبیح کننده و به برکاتت که بدان‌ها بر ابراهیم خلیلت (علیه‌السلام) در امّت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) و بر اسحاق برگزیده‌ات در امّت عیسی (درود بر آن دو) و بر یعقوب اسرائیلت در امت موسی (درود بر آن دو) و بر محبوب خویش محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) در عترت و فرزندانش و امّتش برکت نهادی؛

اللّٰهُمَّ وَكَما غِبْنا عَنْ ذٰلِكَ وَلَمْ نَشْهَدْهُ، وَآمَنَّا بِهِ وَلَمْ نَرَهُ، صِدْقاً وَعَدْلاً، أَنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُبارِكَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَرَحَّمَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَأَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلىٰ إِبْراهِيمَ وَآلِ إِبْراهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ فَعَّالٌ لِما تُرِيدُ وَأَنْتَ عَلىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.

خدایا! و چنان‌که از آن رخدادها به دور بودیم و آن وقایع را شاهد نبودیم و به آن‌ها درحالی‌که ندیدیم ایمان آوردیم، ایمان از روی راستی و درستی، از تو خواستارم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و بر محمّد و خاندان محمّد برکت دهی و بر محمّد و خاندان محمّد بسیار مهر ورزی همچون بهترین درود و برکت و رحمتی که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم فرستادی، تو ستوده‌ی والایی، هرچه را بخواهی انجام می‌دهی و تو بر هر چیز توانایی.

پس حاجت خود را ذکر می‌کنى و می‌گویى:

اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الدُّعاءِ، وَبِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْماءِ الَّتِى لَايَعْلَمُ تَفْسِيرَها وَلَا يَعْلَمُ باطِنَها غَيْرُكَ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِى ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَلَا تَفْعَلْ بِى ما أَنَا أَهْلُهُ، وَاغْفِرْ لِى مِنْ ذُنُوبِى ما تَقَدَّمَ مِنْها وَما تَأَخَّرَ، وَوَسِّعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ، وَاكْفِنِى مَؤُونَةَ إِنْسانِ سَوْءٍ، وَجارِ سَوْءٍ، وَقَرِينِ سَوْءٍ، وَسُلْطانِ سَوْءٍ، إِنَّكَ عَلىٰ ما تَشاءُ قَدِيرٌ، وَبِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ.

خدایا! به حق این دعا و به حق این نام‌هایی که تفسیر و باطن آن‌ها را جز تو کسی نمی‌داند، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با من چنان کن که شایسته توست، نه آنچه را من سزاوارم و از گناهانم آنچه را گذشته و آنچه را خواهد آید بیامرز و بر من وسعت بخش از روزی حلالت و مرا از رنج انسان بد و همسایه بد و هم‌نشین بد و پادشاه بد بازدار، همانا تو بر هرچه بخواهی توانایی و به همه‌چیز دانایی، دعایم را اجابت کن ای پروردگار جهانیان.

نویسنده گوید: که در بعضی نسخه‌ها پس از «وَ أَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ تو بر هر چیز توانایی»، آمده: هر حاجت که دارى ذکر کن و بگو: «یَا اللّٰهُ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ، یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، یَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الدُّعاءِ…اى خدا، اى بسیار مهربان، اى بسیار احسان کننده، اى پدیدآورنده‌ی آسمان‌ها و زمین، اى دارنده بزرگی و رأفت و محبت، اى مهربان‌ترین مهربانان، خدایا! به حق این دعا…» تا آخر آنچه گذشت.

و علّامه مجلسى از کتاب «مصباح» سیّد ابن باقى نقل کرده که بعد از دعاى سمات این دعا را بخواند:

اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الدُّعاءِ، وَبِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْماءِ الَّتِى لَايَعْلَمُ تَفْسِيرَها وَلَا تَأْوِيلَها وَلَا باطِنَها وَلَا ظاهِرَها غَيْرُكَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تَرْزُقَنِى خَيْرَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ.

خدایا! به حق این دعا و به حق این نام‌هایی که نه تفسیر و تأویلش و نه باطن و ظاهرش را کسی جز تو نمی‌داند این‌که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و خیر دنیا و آخرت را روزی‌ام گردانی.

پس حاجات خود را بخواهد و بگوید:

وَافْعَلْ بِى ما أَنْتَ أَهْلُهُ، وَلَا تَفْعَلْ بِى ما أَنَا أَهْلُهُ، وَانْتَقِمْ لِى مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ.

با من آنچه شایسته تو است انجام ده نه آنچه سزاوار من است و انتقام مرا از فلان فرزند فلان بگیر.

و نام دشمن را بگوید؛

سپس بگوید:

وَاغْفِرْ لِى مِنْ ذُ نُوبِى مَا تَقَدَّمَ مِنْها وَمَا تَأَخَّرَ، وَ لِوالِدَىَّ وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَوَسِّعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ، وَاكْفِنِى مَؤُونَةَ إِنْسانِ سَوْءٍ، وَجارِ سَوْءٍ، وَسُلْطانِ سَوْءٍ، وَقَرِينِ سَوْءٍ، وَيَوْمِ سَوْءٍ، وَساعَةِ سَوْءٍ، وَانْتَقِمْ لِى مِمَّنْ يَكِيدُنِى، وَمِمَّنْ يَبْغِى عَلَىَّ، وَيُرِيدُ بِى وَبِأَهْلِى وَأَوْلادِى وَ إِخْوانِى وَجِيرانِى وَقَراباتِى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ ظُلْماً، إِنَّكَ عَلىٰ ما تَشَاءُ قَدِيرٌ، وَبِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ.

گناهانم را آنچه بوده و آنچه خواهد بود بیامرز و پدر و مادرم و همه مردان و زنان باایمان را مشمول آمرزشت قرار داده و بر من از روزی حلالت وسعت عنایت کن و مرا از شر انسان بد و همسایه بد و پادشاه بد و هم‌نشین بد و روز بد و ساعت بد بازدار و از کسی که بر من حیله می‌ورزد و بر من ستم می‌کند انتقام بگیر و هم انتقام بگیر از آن‌که بخواهد بر من و خانواده‌ام و فرزندانم و برادرانم و همسایگانم و نزدیکانم از مردان و زنان باایمان ستم کند، همانا تو بر آنچه بخواهی توانایی و به هر چیز دانایی، دعایم را اجابت کن ای پروردگار جهانیان.

بعد بگوید:

اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الدُّعاءِ تَفَضَّلْ عَلىٰ فُقَراءِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْغِنىٰ وَالثَّرْوَةِ، وَعَلىٰ مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالشِّفاءِ وَالصِّحَّةِ، وَعَلىٰ أَحْياءِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْكَرامَةِ، وَعَلىٰ أَمْواتِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ، وَعَلىٰ مُسافِرِى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ إِلىٰ أَوْطانِهِمْ سالمِينَ غانِمِينَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدنا مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ وَعِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً.

خدایا! به حق این دعا بر تهیدستان از مردان و زنان با ایمان، توانگری و ثروت عطا کن و بر بیماران اهل ایمان از مردان و زنان بهبودی و تندرستی ببخش و بر مؤمنین و مؤمنات زنده با لطف و بزرگ‌منشی و بخشندگی و بر مؤمنین و مؤمنات از دنیا رفته با آمرزش و رحمت و بر مؤمنین و مؤمنات سفر کرده با برگشت به وطن‌های خویش در سلامت و بهره‌مندی عنایت کن، به رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان و درود خدا بر سرور ما، محمّد پایان‌بخش پیامبران و بر خاندان پاکش و سلام بسیار بر ایشان.

ابن فهد حلّی فرموده است: پس از دعای سمات مستحب است بگویی:

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ هٰذَا الدُّعاءِ، وَبِما فاتَ مِنْهُ مِنَ الْأَسْماءِ، وَبِما يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ مِنَ التَّفْسِيرِ وَالتَّدْبِيرِ الَّذِى لَايُحِيطُ بِهِ إِلّا أَنْتَ، أَنْ تَفْعَلَ بِى كَذا وَكذا. (و به جاى کذا و کذا حاجت خود را بخواهد)

خدایا! از تو درخواست می‌کنم به احترام این دعا و به آنچه از نام‌هایت که در آن نیامده و به آنچه در بردارد از تفسیر و تدبیری که جز تو کسی بر آن احاطه ندارد که با من چنین و چنان کنی. (و به جاى چنین و چنان حاجت خود را بخواهد)

دسته‌ها
mafaatih دعای عدیله

دعای عدیله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿شَهِدَ اللّٰهُ أَنَّهُ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّٰهِ الْإِسْلامُ﴾، وَأَنَا الْعَبْدُ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ الْعاصِى الْمُحْتاجُ الْحَقِيرُ، أَشْهَدُ لِمُنْعِمِى وَخالِقِى وَرازِقِى وَمُكْرِمِى كَما شَهِدَ لِذاتِهِ، وَشَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبادِهِ، بِأَنَّهُ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ ذُو النِّعَمِ وَالْإِحْسانِ، وَالْكَرَمِ وَالْامْتِنانِ،

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است؛ «خداوند درحالی که [به کارگردانی در همۀ امورِ هستی] قائم به عدالت است، [با زبانِ وحی و نظام استوار آفرینش و وحدتِ حاکمیت در خلقت] گواهی می دهد که هیچ معبودی جز او نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز [گواهی می دهند که] جز او معبودی وجود ندارد، [معبودی] که توانای شکست ناپذیر و حکیم است؛ مسلّماً دین نزد خدا فقط اسلام است» و من بنده ناتوان گنه‌کار نافرمان نیازمند ناچیز تو گواهی می‌دهم به نعمت‌دهنده و آفریننده و روزی‌بخش و اکرام کننده‌ام، چنان‌که خود گواهی داد بر یگانگی ذاتش و هم گواهی دادند فرشتگان و صاحبان دانش از بندگانش بر اینکه معبودی جز او نیست، هم او که صاحب نعمت‌ها و احسان و بزرگواری و بخشش است،

قادِرٌ أَزَلِيٌّ، عالِمٌ أَبَدِيٌّ، حَيٌّ أَحَدِيٌّ، مَوْجُودٌ سَرْمَدِيٌّ، سَمِيعٌ بَصِيرٌ؛ مُرِيدٌ كارِهٌ، مُدْرِكٌ صَمَدِيٌّ، يَسْتَحِقُّ هَذِهِ الصِّفاتِ وَهُوَ عَلَىٰ ما هُوَ عَلَيْهِ فِي عِزِّ صِفاتِهِ، كَانَ قَوِيّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ، وَكانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجادِ الْعِلْمِ وَالْعِلَّةِ، لَمْ يَزَلْ سُلْطاناً إِذْ لَامَمْلَكَةَ وَلَا مالَ، وَلَمْ يَزَلْ سُبْحَاناً عَلىٰ جَمِيعِ الْأَحْوالِ،

آن توانای بی‌ابتدا، دانای بی‌انتها، زنده یکتا، موجود همیشگی، شنوای بینا؛ خواهان ناراضی از گناه، دریابنده بی‌نیازی که او شایسته این صفات است و او در پرده توانمندی صفات خویش آن‌گونه است که فقط خود داند، توانا بود پیش از پیدایش توانایی و نیرو، دانا بود پیش از آفریدن دانش و سبب و انگیزه، همواره پادشاه بود آنگاه که نه کشوری بود و نه مالی و همیشه منزّه بود در همه حال،

وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فِى أَزَلِ الْآزالِ، وَبَقاؤُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيْرِ انْتِقالٍ وَلَا زَوالٍ، غَنِيٌّ فِى الْأَوَّلِ وَالْآخِرِ، مُسْتَغْنٍ فِى الْباطِنِ وَالظَّاهِرِ، لَاجَوْرَ فِى قَضِيَّتِهِ، ولَا مَيْلَ فِى مَشِيئَتِهِ، وَلَا ظُلْمَ فِى تَقْدِيرِهِ، وَلَا مَهْرَبَ مِنْ حُكُومَتِهِ، وَلَا مَلْجَأَ مِنْ سَطَواتِهِ، وَلَا مَنْجٰا مِنْ نَقِماتِهِ؛

وجودش پیش از پیش بود در بی‌آغاز آغازها و بقایش بعد از بعد است بدون جابجایی و دگرگونی، توانگر است در آغاز و انجام، بی‌نیاز است در باطن و ظاهر، در داوری‌اش ستمی نیست و در اراده‌اش انحرافی وجود ندارد و در تقدیرش بیدادی به چشم نمی‌خورد و از حکومتش راه گریزی نیست و از شدّت خشمش پناهگاهی وجود ندارد و از انتقامش راه نجاتی نمی‌باشد؛

سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، وَلَا يَفُوتُهُ أَحَدٌ إِذا طَلَبَهُ، أَزاحَ الْعِلَلَ فِى التَّكْلِيفِ، وَسَوَّى التَّوْفِيقَ بَيْنَ الضَّعِيفِ وَالشَّرِيفِ، مَكَّنَ أَداءَ الْمَأْمُورِ، وَسَهَّلَ سَبِيلَ اجْتِنابِ الْمَحْظُورِ، لَمْ يُكَلِّفِ الطَّاعَةَ إِلّا دُونَ الْوُسْعِ وَالطَّاقَةِ، سُبْحانَهُ مَا أَبْيَنَ كَرَمَهُ، وَأَعْلَىٰ شَأْنَهُ ! سُبْحانَهُ مَا أَجَلَّ نَيْلَهُ، وَأَعْظَمَ إِحْسانَهُ ! بَعَثَ الْأَنْبِياءَ لِيُبَيِّنَ عَدْلَهُ، وَنَصَبَ الْأَوْصِياءَ لِيُظْهِرَ طَوْلَهُ وَفَضْلَهُ، وَجَعَلَنا مِنْ أُمَّةِ سَيِّدِ الْأَنْبِياءِ، وَخَيْرِ الْأَوْلِياءِ، وَأَفْضَلِ الْأَصْفِياءِ، وَأَعْلَى الْأَزْكِياءِ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ؛

رحمتش بر خشمش پیشی گرفت، آن را که بخواهد از چنگش نرهد، موانع تکلیف را برطرف ساخته و توفیق را یکسان قرار داده است بین ناتوان و برجسته، ممکن نمود ادای وظیفه را و راه دوری جستن از حرام را هموار ساخت، طاعت را تکلیف نکرد جز به کمتر از ظرفیت و طاقت، منزّه است او، چه آشکار است کرمش و چه والاتر است مقامش، منزّه است او، چه بزرگ است عطایش و چه بزرگ است احسانش، پیامبران را برانگیخت تا دادگری‌اش را بیان کنند و جانشینان آنان را بگماشت تا نمایان سازد عطای بی‌حد و فضلش را و ما را از امت سرور انبیاء و بهترین اولیاء و برترین برگزیده‌ها و والاترین پاکان، محمّد (درود خدا بر او خاندانش) قرار داد؛

آمَنَّا بِهِ وَبِما دَعانا إِلَيْهِ، وَبِالْقُرْآنِ الَّذِى أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ، وَبِوَصِيِّهِ الَّذِى نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَدِيرِ وَأَشارَ بِقَوْلِهِ: هٰذا عَلِيٌّ إِلَيْهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ الْأَبْرارَ وَالْخُلَفاءَ الْأَخْيارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتارِ: عَلِيٌّ قامِعُ الْكُفّارِ، وَمِنْ بَعْدِهِ سَيِّدُ أَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، ثُمَّ أَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضاةِ اللّٰهِ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ الْعابِدُ عَلِيٌّ، ثُمَّ الْباقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ الصّادِقُ جَعْفَرٌ؛ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسىٰ، ثُمَّ الرِّضا عَلِيٌّ، ثُمَّ التَّقِىُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ النَّقِىُّ عَلِيٌّ، ثُمَّ الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ الْمُرْجَى الَّذِى بِبَقائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيا، وَبِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرىٰ، وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَالسَّماءُ، وَبِهِ يَمْلَأُ اللّٰهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً؛

به او ایمان آوردیم و به آنچه ما را بسوی آن دعوت کرد و به قرآنی که خدا بر او نازل کرد و به جانشینش که در روز غدیر معین کرد و با گفته‌اش به او اشاره نمود و فرمود: «این علی است» و گواهی می‌دهم که امامان نیکو کردار و جانشینان نیکوکار پس از رسول برگزیده خدایند، علی سرکوبگر کافران است و پس از او سرور فرزندانش حسن بن علی، سپس برادر حضرت حسن نواده پیامبر، پیرو رضای خدا حسین، سپس عبادت‌کننده علی، سپس باقر محمّد، سپس صادق جعفر؛ سپس کاظم موسی، سپس علی رضا، سپس تقی محمّد، سپس نقی علی، سپس زکی عسگری حسن، سپس حجّت، جانشین بر حق، قائم منتظر مهدی، آن امیدبخشی که به بقایش دنیا باقیست و از برکتش بندگان روزی یافته‌اند و به وجودش زمین و آسمان استوار گشته است و خدا به وسیله او زمین را از عدل و داد پر می‌کند، پس‌ازآنکه از ستم و بیداد پر شده؛

وَأَشْهَدُ أَنَّ أَقْوالَهُمْ حُجَّةٌ، وَامْتِثالَهُمْ فَرِيضَةٌ، وَطاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَمَوَدَّتَهُمْ لازِمَةٌ مَقْضِيَّةٌ، وَالْاقْتِداءَ بِهِمْ مُنْجِيَةٌ، وَمُخالَفَتَهُمْ مُرْدِيَةٌ، وَهُمْ سَاداتُ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِينَ، وَشُفَعاءُ يَوْمِ الدِّينِ، وَأَئِمَّةُ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْيَقِينِ، وَأَفْضَلُ الْأَوْصِياءِ الْمَرْضِيِّينَ،

و گواهی می‌دهم که گفتار آنان حجّت و پیروی از آنان واجب و اطاعتشان فریضه الهی و دوستی با آنان لازم و حتم و اقتدای به آنان نجات‌بخش و مخالفتشان سرنگون کننده است و ایشان سروران همه اهل بهشت و شفیعان روز جزا و امامان اهل زمین بطور یقین و برترین جانشینان پسندیده

وَأَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَمُساءَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصِّراطَ حَقٌّ، وَالْمِيزانَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْكِتابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنَّارَ حَقٌّ، وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَارَيْبَ فِيها، وَأَنَّ اللّٰهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ؛

و گواهی می‌دهم که مرگ حق است و سؤال قبر و برانگیخته شدن حق است و ورود خلایق به محشر و صراط و میزان و حساب حق و کتاب و بهشت و دوزخ همه و همه حق است و ساعت موعود آمدنی است، هیچ تردیدی در آن نیست و اینکه خدا آنان‌ را که در قبرها هستند برخواهد انگیخت؛

اللّٰهُمَّ فَضْلُكَ رَجَائِى، وَكَرَمُكَ وَرَحْمَتُكَ أَمَلِى، لَاعَمَلَ لِى أَسْتَحِقُّ بِهِ الْجَنَّةَ، وَلَا طاعَةَ لِى أَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوانَ، إِلّا أَنِّى اعْتَقَدْتُ تَوْحِيدَكَ وَعَدْلَكَ، وَارْتَجَيْتُ إِحْسانَكَ وَفَضْلَكَ، وَتَشَفَّعْتُ إِلَيْكَ بِالنَّبِيِّ وَآلِهِ مِنْ أَحِبَّتِكَ، وَأَنْتَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ وَأَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً كَثِيراً، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ .

خدایا! بخششت امید من و بزرگواری‌ و رحمتت آرزوی من است، عملی که به آن سزاوار بهشت باشم ندارم و طاعتی که به آن شایسته خشنودی‌ات گردم در پرونده‌ام نیست، جز اینکه یگانگی و دادگری‌ات را باور دارم و به احسان و فضلت دل بستم و از محبوبانت، پیامبر و خاندانش را در بارگاه تو شفیع آوردم و تو کریم‌ترین کریمانی و مهربان‌ترین مهربانانی و درود خدا بر پیامبرمان محمّد و همه خاندانش آن پاکان و پاکیزگان و سلام بسیار او بر آنان باد و هیچ نیرو و توانى نیست جز به خداى بلندمرتبه بزرگ،

اللّٰهُمَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ إِنِّي أَوْدَعْتُكَ يَقِينِي هٰذَا وَثَباتَ دِينِى وَأَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ، وَقَدْ أَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدائِعِ، فَرُدَّهُ عَلَىَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِى، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛

خدایا ای مهربان‌ترین مهربانان، این یقین و استواری در دینم را به تو سپردم و تو بهترین امانت‌داری، چه تو خود ما را به حفظ امانت‌ها فرمان دادی، پس این امانت مرا گاه فرارسیدن مرگم به من برگردان، به رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان.

نویسنده گوید: در دعاهای روایت شده چنین آمده:

اللّٰهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ.

خدایا من از عدیله به هنگام مرگ به تو پناه می‌آورم.

و عدیله به هنگام مرگ یعنی عدول کردن از حق به‌سوی باطل به گاه جان دادن و عدول از حق چنین است که شیطان هنگام مرگ نزد انسان حاضر می‌شود و او را وسوسه کرده و نسبت به باورهای دینی به شک می‌اندازد تا جایی که او را از مدار ایمان بیرون کند و به همین دلیل است که در دعاها از این عدول به خدا پناه برده شده؛

و جناب فخر المحققین چنین فرموده: هرکه می‌خواهد از این وسوسه‌های به هنگام مرگ در امان باشد، دلایل ایمان و اصول پنج‌گانه را با برهان‌های قطعی و صفای باطن، در ضمیرش حاضر کرده و آن‌ها را به حق‌تعالی بسپارد که هنگام مرگ به او بازگرداند، بدین‌سان که پس از اظهار عقاید بر حق بگوید:

اللّٰهُمَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، إِنِّى قَدْ أَوْدَعْتُكَ يَقِينِى هٰذَا وَثَباتَ دِينِى وَأَ نْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ، وَقَدْ أَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدائِعِ، فَرُدَّهُ عَلَىَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِى.

خدایا! ای مهربان‌ترین مهربانان همانا من این یقین و استواری دینم را به تو سپردم و تو بهترین امانت‌دار هستی چه تو خود ما را به حفظ امانت‌ها فرمان دادی، پس آن را به گاه فرارسیدن مرگم به من بازگردان.

بنا بر گفته فخر المحققین خواندن دعای شریف عدیله و به یاد سپردن معنای آن در ذهن برای به سلامت رستن از خطر «عدیله عند الموت» سودمند است؛

و امّا این دعای مذکور روایت معصوم است یا به وجود آمده علمای شیعه؟ باید گفت: بنا بر گواهی عالم برجسته در علم حدیث‌شناسی و بررسی کننده روایات و گردآورنده تمام اخبار ائمه(علیهم‌السلام) دانشمند زبردستِ خبره و محدّث ناقد و بصیر، شیخنا الاکرم و المحدث الأعظم مولانا الحاج میرزا حسین نوری «نور الله مرقده» این دعا از معصومین نیست، چنان‌که فرموده است:

«وأمّا دعاء العدیلة المعروفة فهو من مؤلّفات بعض أهل العلم، لیس بمأثورٍ وَلا موجودٍ فی کتب حَملة الأحادیث ونقّادها؛ و اما دعای عدیله معروف از نوشته‌های بعضی از اهل علم است و از معصومین(سلام الله علیهم) روایت نشده است و در کتاب‌های حاملان حدیث و نقّادان روایت موجود نیست.»

بدان که شیخ طوسی از محمّد بن سلیمان دیلمی روایت کرده است: که به محضر حضرت صادق(علیه‌السلام) عرضه داشتم: شیعیان شما می‌گویند: ایمان بر دو گونه است: نخست ایمان مستّقر و دیگر آن‌که به امانت نهاده شده و از بین می‌رود، بنابراین دعایی را به من بیاموز که هرگاه آن را بخوانم ایمانم کامل شود و از بین نرود؛

ایشان فرمود پس از هر نماز واجب بگو:

رَضِيتُ بِاللّٰهِ رَبّاً، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ نَبِيّاً، وَبِالْإِسْلامِ دِيناً، وَبِالْقُرْآنِ كِتاباً، وَبِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً، وَبِعَلِيٍّ وَلِيّاً وَ إِماماً، وَبِالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِيِّ بْنِ مُوسىٰ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَئِمَّةً . اللّٰهُمَّ إِنِّى رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِى لَهُمْ إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.

خشنودم به اینکه خدا پروردگارم باشد و محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) پیامبرم و اسلام آیینم و قرآن کتابم و کعبه قبله‌ام و علی ولی و امامم و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و حسن بن علی و حجی بن الحسن که درود خدا بر همه آنان باد پیشوایانم باشند. خدایا! خشنودم به اینکه آنان امامانم باشند، پس مرا مورد پسند و خشنودی ایشان قرار ده زیرا تو بر هر کاری توانایی.

دسته‌ها
زیارت حضرت ابوالفضل العباس

زیارت حضرت ابوالفضل العباس

شیخ اجل، جعفر بن قولویه قمی به سند معتبر از ابوحمزه ثمالی روایت کرده: امام صادق(علیه‌السلام) فرموده: که هرگاه قصد کردی که قبر عبّاس بن علی را زیارت کنی قبری که در کنار فرات برابر حائر است، بر در روضه می‌ایستی و می‌گویی:

سَلامُ اللّٰهِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِينَ، وَجَمِيعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقِينَ، وَ الزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فِيما تَغْتَدِي وَتَرُوحُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَالتَّصْدِيقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ، وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَالدَّلِيلِ الْعالِمِ، وَالْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَعَنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلَ الْجَزاءِ بِمَا صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَأَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛

سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّبش و پیامبران مرسلش و بندگان شایسته‌اش و همه شهیدان و درست‌کرداران و راستگویان و درودهای پاک و پاکیزه در آنچه می‌آید و می‌رود بر تو باد ای فرزند امیرمؤمنان، گواهی می‌دهم برای حضرتت به تسلیم و تصدیق و وفا و خیرخواهی، نسبت به یادگار پیامبر مرسل (درود خدا بر او و خاندانش باد) و فرزندزاده برگزیده و راهنمای دانا و جانشین تبلیغ‌کننده و ستمدیده غارت‌زده، خدا از سوی پیامبر و امیرمؤمنان و حسن و حسین (درود خدا بر ایشان) جزایت دهد برترین جزا به خاطر این که صبر کردی و کار خویش را تنها به حساب خدا گذاشتی و یاری نمودی پس چه نیکو سرانجامی است خانه آخرت؛

لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ماءِ الْفُراتِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَأَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ، جِئْتُكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وافِداً إِلَيْكُمْ وَقَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَتابِعٌ، وَأَنَا لَكُمْ تابِعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللّٰهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَامَعَ عَدُوِّكُمْ، إِنِّي بِكُمْ وَبِإِيابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، وَبِمَنْ خالَفَكُمْ وَقَتَلَكُمْ مِنَ الْكافِرِينَ، قَتَلَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَالْأَلْسُنِ.

خدا لعنت کند کسی که تو را کشت و لعنت کند کسی که به حقّت جاهل بود و حرمتت را سبک شمرد و خدا لعنت کند کسی که بین تو و آب فرات پرده شد، گواهی می‌دهم که تو مظلومانه کشته شدی و خدا به وعده‌ای که به شما داده وفا می‌کند، به سوی تو آمدم ای فرزند امیرمؤمنان، وارد به محضر شمایم، دلم تسلیم و پیرو شماست و خود نیز پیرو شمایم، یاری‌ام برای شما مهیاست تا خدا حکم کند و او بهترین حکم‌کنندگان است، پس با شمایم فقط با شما نه با دشمن شما، من به شما و بازگشتتان مؤمن و به آنان‌که با شما مخالفت کردند و شما را کشتند کافرم، خدا بکشد امّتی که شما را با دست‌ها و زبان‌هایشان کشتند.

سپس وارد روضه شو و خود را به ضریح بچسبان و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِمْ وَسَلَّمَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوانُهُ وَ عَلَىٰ رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، أَشْهَدُ وَأُشْهِدُ اللّٰهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ بِهِ الْبَدْرِيُّونَ وَالْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ، الْمُناصِحُونَ لَهُ فِي جِهادِ أَعْدائِهِ، الْمُبالِغُونَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيائِهِ، الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ، فَجَزاكَ اللّٰهُ أَفْضَلَ الْجَزاءِ، وَأَكْثَرَ الْجَزاءِ، وَ أَوْفَرَ الْجَزاءِ، وَأَوْفىٰ جَزاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفىٰ بِبَيْعَتِهِ، وَاسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَأَطاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ؛

سلام بر تو ای بنده شایسته فرمان‌بر خدا و رسول خدا و امیرمؤمنان و حسن و حسین (درود خدا بر آنان باد)، سلام و رحمت خدا و برکات و مغفرت و رضوانش بر تو و بر روان و تن تو، گواهی می‌دهم و خدا را شاهد می‌گیرم که تو به همان مسیری رفتی که اهل بدر رفتند و در آن راه از دنیا گذشتند، آن مجاهدان در راه خدا و خیرخواهان برای خدا، در مبارزه با دشمنان خدا و تلاش‌گران در یاری اولیایش، آن دفاع‌کنندگان از عاشقانش، خدا پاداشت دهد، به برترین و بیشترین و کامل‌ترین پاداش و وفاکننده‌ترین پاداش، یکی از آنان‌که به بیعت او وفا کرد و دعوتش را اجابت نمود و از والیان امر اطاعت کرد؛

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ، وَأَعْطَيْتَ غايَةَ الْمَجْهُودِ، فَبَعَثَكَ اللّٰهُ فِي الشُّهَداءِ، وَجَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْواحِ السُّعَداءِ، وَأَعْطاكَ مِنْ جِنانِهِ أَفْسَحَها مَنْزِلاً، وَأَفْضَلَها غُرَفاً، وَرَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ، وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولٰئِكَ رَفِيقاً . أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ، وَأَنَّكَ مَضَيْتَ عَلىٰ بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ، مُقْتَدِياً بِالصَّالِحِينَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِيِّينَ، فَجَمَعَ اللّٰهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكَ وَبَيْنَ رَسُولِهِ وَأَوْلِيائِهِ فِي مَنازِلِ الْمُخْبِتِينَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.

گواهی می‌دهم که در خیرخواهی کوشیدی و نهایت تلاش را انجام دادی، خدا تو را در زمره شهیدان برانگیزد و روحت را در کنار ارواح نیکبختان قرار دهد و از بهشتش وسیع‌ترین منزل را به تو عطا کند و برترین غرفه‌ها را ارزانی نماید و نامت را در بالاترین درجات بالا برد و با پیامبران و درست‌کرداران و راستگویان و شهدا و شایستگان محشور نماید، آنان که خوب رفیقانی هستند، گواهی می‌دهم که تو سستی نورزیدی و باز نایستادی و بر آگاهی از کارت از دنیا رفتی، در حال پیروی از شایستگان و پیروی از پیامبران، پس خدا بین ما و رسول خود و اولیایش در جایگاه‌های فروتنان گرد آورد که او مهربان‌ترین مهربانان است.

نویسنده گوید: خوب است این زیارت را، پشت سر قبر، به طرف قبله بخوانی، چنان‌که شیخ در «تهذیب» چنین فرموده: سپس وارد شو و خود را با رو به قبر بیانداز و چنین بگو درحالی‌که رو به جانب قبله‌ای:

«السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ…»

؛ [که در بالا گذشت.]

و بدان که زیارت قمر بنی هاشم موافق روایت مذکور، همین بود که ذکر شد، ولی سید ابن طاووس و شیخ مفید و دیگران پس از این زیارت فرموده‌اند که به سمت بالا سر برو و دو رکعت نماز بخوان و بعد از آن هرچه خواهی نماز بخوان و بسیار از خدا درخواست کن و پس از نماز بگو:

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَلَا تَدَعْ لِي فِي هٰذَا الْمَكانِ الْمُكَرَّمِ وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْباً إِلّا غَفَرْتَهُ، وَلَا هَمّاً إِلّا فَرَّجْتَهُ، وَلَا مَرَضاً إِلّا شَفَيْتَهُ، وَلَا عَيْباً إِلّا سَتَرْتَهُ، وَلَا رِزْقاً إِلّا بَسَطْتَهُ، وَلَا خَوْفاً إِلّا آمَنْتَهُ، وَلَا شَمْلاً إِلّا جَمَعْتَهُ، وَلَا غائِباً إِلّا حَفِظْتَهُ وَأَدْنَيْتَهُ، وَلَا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ لَكَ فِيها رِضىً وَلِيَ فِيها صَلاحٌ إِلّا قَضَيْتَها يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدایا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و در این مکان محبوب و زیارتگاه بزرگ، برای من گناهی مگذار جز آن‌که بیامرزی و نه اندوهی جز آن‌که برطرف نمایی و نه بیماری جز آن‌که شفا دهی و نه عیبی جز آن‌که بپوشانی و نه رزقی جز آن‌که بگسترانی و نه ترسی جز آن‌که ایمنی دهی و نه پراکندگی جز آن‌که گرد آوری و نه دور از نظری جز آن‌که حفظ کنی و دیدارش را نزدیک نمایی و نه حاجتی از حاجت‌های دنیا و آخرت که تو را در آن رضایت و مرا در آن مصلحت است جز آن‌که برآوری، ای مهربان‌ترین مهربانان.

بعد به سوی ضریح بازگرد و نزد پاهای مبارک بایست و بگو:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَوَّل الْقَوْمِ إِسْلاماً، وَأَقْدَمِهِمْ إِيماناً، وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِينِ اللّٰهِ، وَأَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلامِ . أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَخِيكَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُواسِي، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحارِمَ، وَانْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الْإِسْلامِ، فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجاهِدُ الْمُحَامِي النَّاصِرُ وَالْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِيهِ الْمُجِيبُ إِلىٰ طاعَةِ رَبِّهِ، الرَّاغِبُ فِيما زَهِدَ فِيهِ غَيْرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِيلِ، وَالثَّنَاءِ الْجَمِيلِ، وَأَلْحَقَكَ اللّٰهُ بِدَرَجَةِ آبائِكَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ؛

سلام بر تو ای ابا الفضل العباس فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند سرور جانشینان، سلام بر تو ای فرزند اولین نفر امت در اسلام آوردن و پیش‌ترینشان در ایمان و استوارترینشان در پای‌بندی به دین خدا و نزدیک و هوشیارترینشان بر اسلام، گواهی می‌دهم که تو برای خدا و رسولش و برادرت خیرخواهی نمودی، پس چه خوب برادر همدردی بودی، خدا لعنت کند امتی را که تو را کشت و لعنت کند امتی را که به تو ستم روا داشت و لعنت کند امتی را که حرمت‌های تو را حلال شمرد و پرده احترام اسلام را درید، پس چه نیکو صبرکننده، جهادگر، حامی، یاری‌دهنده و برادر دفاع‌کننده از برادرش بودی و پاسخ‌دهنده طاعت پروردگارش و علاقه‌مند به آنچه دیگران به آن بی‌رغبت شدند که همان پاداش بزرگ و ستایش زیباست و خدا تو را به درجه پدرانت، در بهشت‌های پرنعمت ملحق کرد؛

اللّٰهُمَّ إِنِّي تَعَرَّضْتُ لِزِيارَةِ أَوْلِيائِكَ رَغْبَةً فِي ثَوابِكَ، وَرَجاءً لِمَغْفِرَتِكَ وَجَزِيلِ إِحْسانِكَ، فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَأَنْ تَجْعَلَ رِزْقِي بِهِمْ دارّاً، وَعَيْشِي بِهِمْ قارّاً، وَزِيارَتِي بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَحَيَاتِي بِهِمْ طَيِّبَةً، وَأَدْرِجْنِي إِدْراجَ الْمُكْرَمِينَ، وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مِنْ زِيارَةِ مَشاهِدِ أَحِبَّائِكَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوبِ، وَسَتْرَ الْعُيُوبِ، وَكَشْفَ الْكُرُوبِ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.

خدایا من توجّه خود را به زیارت اولیایت معطوف داشتم به خاطر رغبت در پاداشت و امید به آمرزشت و احسان فراوانت، پس از تو می‌خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش درود فرستی و روزی‌ام را به خاطر ایشان زیاد کنی و زندگی‌ام را به خاطر آنان برقرار داری و زیارتم را به حق آنان بپذیری و حیاتم را دلپسند فرمایی و مرا با گروه اهل کرامت همراه کنی و از کسانی قرار دهی که از زیارت زیارتگاه‌های عاشقانت رستگار و کامیاب بازمی‌گردند، درحالی‌که مستوجب آمرزش گناهان و پوشیدن عیب‌ها و برطرف شدن ناراحتی‌ها و غصّه‌ها شده باشد، به راستی تو اهل پروا و آمرزشی.

چون بخواهی آن حضرت را وداع کنی، نزد قبر شریف برو و این جملات را که در روایت ابوحمزه ثمالی است و علما هم ذکر کرده‌اند بگو:

أَسْتَوْدِعُكَ اللّٰهَ وَأَسْتَرْعِيكَ وَأَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّٰهِ وَبِرَسُولِهِ وَبِكِتابِهِ وَبِمَا جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ، اللّٰهُمَّ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ، اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتِي قَبْرَ ابْنِ أَخِي رَسُولِكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَارْزُقْنِي زِيارَتَهُ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي، وَاحْشُرْنِي مَعَهُ وَمَعَ آبائِهِ فِي الْجِنانِ، وَعَرِّفْ بَيْنِي وَبَيْنَهُ وَبَيْنَ رَسُو لِكَ وَأَوْلِيائِكَ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَوَفَّنِي عَلَى الْإِيمانِ بِكَ، وَالتَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ، وَالْوِلايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَيْهِ السَّلاٰمُ، وَالْبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَإِنِّي قَدْ رَضِيتُ يَا رَبِّي بِذٰلِكَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.

تو را به خدا می‌سپارم و خواهان توجّه و حمایت توأم و بر تو سلام می‌فرستم، ایمان آوردیم به خدا و رسول و کتابش و به آنچه پیامبر از پیش خدا آورد، خدایا ما را با گواهان این حقایق بنویس، خدایا آن را آخرین عهد من از زیارت قبر فرزند برادر رسولت (درود خدا بر او و خاندانش باد) قرار مده و زیارتش را همواره تا زنده‌ام می‌داری روزی من فرما و مرا با او و با پدرانش در بهشت محشور گردان و میان من و او و رسول و اولیایت شناسایی ایجاد کن. خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بمیران، بر پایه ایمان به خود و باور نسبت به پیامبرت و ولایت امیرمؤمنان و امامان از فرزندانش (درود بر آنان باد) و بیزاری از دشمنانش آن‌که من ای پروردگارم همانا به این امر خشنودم و درود خدا بر محمّد و خاندان محمّد.

پس برای خود و برای پدر و مادر و مؤمنان و مسلمانان دعا کن و از دعاها هر دعایی را که می‌خواهی انتخاب کن.

نویسنده گوید: در خبری از حضرت سجاد(علیه‌السلام) آنچه حاصلش این است روایت شده: خداوند رحمت کند عباس(علیه‌السلام) را که نسبت به برادر خود ایثار کرد و جانش را فدای آن حضرت نمود تا این که در راه یاری او دو دستش را از بدن جدا کردند و خدا به جای دو دست او دو بال به آن حضرت عنایت فرمود که مانند جعفر بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) با آن دو بال همراه فرشتگان در بهشت پرواز می‌کند و برای عباس(علیه‌السلام) در قیامت نزد خدا مقامی است که مورد غبطه همه شهداست و همۀ شهیدان آرزوی مقام او را دارند.